نگرش مثبت
از یکی از اساتيد قديمي دانشکده متالورژی دانشگاه صنعتی شريف نقل شده است :
يک بار زمانی که برگه های امتحانی دانشجوها رو تصحيح مي كردم ، به برگه ای رسيدم که نام و نام خانوادگی نداشت . با خودم گفتم ايرادی ندارد بعيد است که بيش از يک برگه نام نداشته باشد از تطابق برگه ها با ليست دانشجويان، صاحبش را پيدا مي كنم.
تصحيح کردم و ۱۷/۵ گرفت احساس کردم زياد است ! کمتر پيش مي آيد کسی از من اين نمره را بگيرد . دوباره تصحيح کردم ۱۵ گرفت !
برگه ها تمام شد ؛ با ليست دانشجويان تطابق دادم ، اما هيچ دانشجويي نمانده بود.
تازه فهميدم “کليد” آزمون را که خودم نوشته بودم ، تصحيح کرده ام !
نكته اخلاقی: اغلب ما نسبت به ديگران سخت گيرتريم تا نسبت به خودمان…
برشی از یک کتاب خوب
يك روز صبح با صداى استارت ماشينى از خواب بيدار شدم. استارت مداوم بود و جرقه ها زياد و مايع قابل احتراق؛ اما با اين وصف حركتى نبود و پيشرفتى نبود.
من به ياد جرقه هايى افتادم كه در زندگى خودم مدام سر میكشيدند و به ياد استعدادهايى افتادم كه قابل سوختن بودند.
و به ياد ركود و توقفى افتادم كه با اين همه جرقه و استعداد گريبانگيرم بوده است.
در اين فكر رفتم كه ببينم نقص از كجاست كه شنيدم راننده میگويد ؛
بايد هلش داد؛
هوا برداشته است ؛
و همين جواب من بود.
هنگامى كه هواها وجود مرا در بر میگيرند و دلم را هوا بر میدارد، ديگر جرقه ها برايم كارى نمیكنند و اگر میخواهم به راه بيافتم بايد هلم بدهند و ضربهام بزنند و راهم بيندازند تا آن همه استعداد راكد نماند.
کتاب آيه هاى سبز، نوشته : مرحوم استاد علی صفائی حائری ره (ص ۱۱)
بدون عنوان
میگویند:
“هروقت خواستی «پارچهای» بخری؛
آنرا در دست «مچاله كن» و بعد رهايش كن،
اگر «چروک» برنداشت، «جنس خوبی» دارد.”
آدمها، نیز همين طورند…!
آدمهايی كه بر اثر فشارها
و مشكلات، اخلاق، و رفتارشان
عوض میشود،
و «چروک» برمیدارند…!
اينها جنس خوبی ندارند،
و برای رفاقت، معاشرت، مشارکت، ازدواج و اعطای مسئولیت به ایشان، «گزینهٔ مناسبی» نخواهند بود.
مراقب انتخاب آدم های اطرافمان باشیم… هر کسی لیاقت هر چیزی را ندارد.
و مهم تر مراقب رفتار های خود با دیگران باشیم، نکند گزینه خوبی برای دیگران نباشیم…